شماره ٢٥٣: حسرت امشب آه بى تأثير روشن ميکند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
حسرت امشب آه بى تأثير روشن ميکند
رشته شمعى بهر تقدير روشن ميکند
چون چراغ گل که از باد سحر گيرد فروغ
زخم ما چشم از دم شمشير روشن ميکند
بر بياض صبح منقوش است نظم و نثر دهر
موى کافورى سواد پير روشن ميکند
چون بناى موج پرداز از شکستم داده اند
معنى ويرانيم تعمير روشن ميکند
اى شرر مفت نگاهت جلوه زار عافيت
روزگار آئينه ما دير روشن ميکند
بى ندامت حلقه ماتم بود قد دو تا
ناله شمع خانه زنجير روشن ميکند
گر خيال آئينه دار اعتبار ما شود
صورت خوابى بصد تعبير روشن ميکند
گرمى هنگامه امکان جلال عشق اوست
آتش اين بيشه چشم شير روشن ميکند
بگذر از صيادى مطلب که صحراى اميد
خانه برق از رم نخچير روشن ميکند
(بيدل) از فانوس زخم عافيت را نور نيست
شمع پيکانى درينجا تير روشن ميکند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید