شماره ١٥١: اگر به روى تو بار دگر نظاره کنم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر به روى تو بار دگر نظاره کنم
چو صبح زندگى خويش را دوباره کنم
مرا به سوى تو بال و پر دگر گردد
ز اشتياق تو هر جامه اى که پاره کنم
مرا نگاه تو کرده است آنچنان وحشى
که از خيال تو دلهاى شب کناره کنم
به اشک تلخ بشويم ز چشم انجم خواب
به آه گرم رخ ماه پرستاره کنم
مرا که نيست بجا دست و دل، چه افتاده است
گره به کار خود افزون ز استخاره کنم
نماند در نظر از جوش اشک جاى نگاه
مگر ز رخنه دل يار را نظاره کنم
اگر به قطره فتد راه دقت نظرم
تهيه سفر بحر بيکناره کنم
من آن لطيف مزاجم که گربه سايه تاک
فتد گذار مرا، مستى گذاره کنم
درين محيط اگر تخته اى به دست افتد
غلط ز طفل مزاجى به گاهواره کنم
تمام عمر دل خويش مى خورم صائب
که يار را به چه افسون شرابخواره کنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید