شماره ٢٢١: چون شمع چند من به زبان گفتگو کنم؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
چون شمع چند من به زبان گفتگو کنم؟
روشندلى کجاست به جان گفتگو کنم؟
تلقين خون مرده دلم را سياه کرد
تا چند با سياه دلان گفتگو کنم؟
روشندلى نمانده درين باغ و بوستان
با خود مگر چو آب روان گفتگو کنم
خيزد ز شيشه خانه دل بانگ الامان
هر جا من شکسته زبان گفتگو کنم
لوح سياه کرده پذيراى نقش نيست
چون خامه من به ساده دلان گفتگو کنم
با تيغ او که از رگ جانهاست جوهرش
چون من براى خرده جان گفتگو کنم؟
صائب ز پيچ و تاب گره مى شود سخن
گاهى کز آن دهان و ميان گفتگو کنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید