شماره ٢٧١: ما خنده را به مردم بيغم گذاشتيم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
ما خنده را به مردم بيغم گذاشتيم
گل را به شوخ چشمى شبنم گذاشتيم
قانع به تلخ و شور شديم از جهان خاک
چون کعبه دل به چشمه زمزم گذاشتيم
مردم به يادگار اثرها گذاشتند
ما دست رد به سينه عالم گذاشتيم
چيزى به روى هم ننهاديم در جهان
جز دست اختيار که بر هم گذاشتيم
دادند اگر عنان دو عالم به دست ما
از بيخودى ز دست همان دم گذاشتيم
الماس، بى نمک شده بود از موافقت
تدبير زخم و داغ به مرهم گذاشتيم
بى حاصلى نگرکه حضور بهشت را
از بهر يک دو دانه چو آدم گذاشتيم
صائب فضاى چرخ مقام نشاط نيست
بيهوده پا به حلقه ماتم گذاشتيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید