شماره ٦٠٣: به روى سخت نتوان گفتگو را دلنشين کردن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
به روى سخت نتوان گفتگو را دلنشين کردن
به هموارى تلاش نام بايد چون نگين کردن
نگردد صاحب شان هر که چون زنبور نتواند
به تلخى زيستن صد خانه را پر انگبين کردن
چو طوطى سبز شد بال و پرم از زهر ناکامى
به اندک تلخيى نتوان سخن را شکرين کردن
دم مرگ است رويش را به کام دل تماشا کن
ندارد در عقب خجلت نگاه واپسين کردن
عيار وحشت او را نمى دانم، همين دانم
که ايام حيات من سرآمد در کمين کردن
اگر افتاده اى را همچو مور از خاک بردارى
به کيش من به است از طاعت روى زمين کردن
سزاوار ستايش نيستند اين ناقص احسانان
براى نان جو نتوان زبان را گندمين کردن
فريب خضر خوردم شد شکار خار دامانم
درين وادى عنان چون برق بايست آتشين کردن
ندارد استخوان پهلوى من چون صدف چربى
نه آسان است صائب قطره را در سمين کردن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید