شماره ٦١٨: دلا چون ذره زين وحشت سرا آهنگ بالا کن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
دلا چون ذره زين وحشت سرا آهنگ بالا کن
سرشک گرمرو را شمع بالين مسيحا کن
هر آن راز نهان کز جام جم روشن نمى گردد
بپوشان چشم (و) در آيينه زانو تماشا کن
به گردون برد زور شهپر توفيق شبنم را
تو هم در حلقه افتادگاني، چشم بالا کن
سواد شهر از تنگى به داغ لاله مى ماند
ازين زندان مشرب روى در دامان صحرا کن
اگر تن از سرت چون پنبه بردارند از مينا
به روى اهل مجلس خنده قهقه چو مينا کن
متاع ساده لوحى مى خرد سوداگر محشر
بياض سينه پاک از نقطه سهو سويدا کن
چو خون در کوچه باغ رگ سراسر تا به کى گردي؟
به نشتر آشنا شو گلفشانى را تماشا کن
چو گوهر در کف دست صدف تا کى گره باشي؟
ازين ماتم سراى استخوانى رو به دريا کن
بکش مانند صائب پاى در دامان گمنامى
گل پژمرده پرواز را در کار عنقا کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید