شماره ٦٩٧: عقل سالم ز مى ناب نيايد بيرون

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
عقل سالم ز مى ناب نيايد بيرون
کشتى کاغذى از آب نيايد بيرون
نيست ممکن، نشود دل ز مى ناب سياه
زنده اخگر ز ته آب نيايد بيرون
تا به روشنگر دريا نرساند خود را
تيرگى از دل سيلاب نيايد بيرون
پاى خوابيده بود در ته دامن بيدار
زاهد آن به که ز محراب نيايد بيرون
مى برد عزت غربت وطن از ياد غريب
آب از گوهر سيراب نيايد بيرون
رزق کج بحث ز تحصيل بود دست تهى
گوهر از بحر به قلاب نيايد بيرون
لازم قامت خم گشته بود طول امل
موج از حلقه گرداب نيايد بيرون
يک جهت شو که ز صد زاهد شياد يکى
خالص از بوته محراب نيايد بيرون
رو نهان مى کند از روشنى دل شيطان
دزد بيدل شب مهتاب نيايد بيرون
مکن اى سنگدل از شکوه مرا منع که زخم
مى کشد زود چو خوناب نيايد بيرون
در گرانجان نبود زخم زبان را تأثير
خون به نشتر ز رگ خواب نيايد بيرون
خودنمايى نبود شيوه واصل شدگان
زنده ماهى ز ته آب نيايد بيرون
به صد اميد دل شبنم ما آب شده است
آه اگر مهر جهانتاب نيايد بيرون
نزند دست به دامان اجابت صائب
ناله اى کز دل بى تاب نيايد بيرون



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید