شماره ٧٥٥: لب ترا خط سبز آمد از کمين بيرون

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
لب ترا خط سبز آمد از کمين بيرون
چه زهر بود که آمد ازين نگين بيرون
به مهر خال شود تنگ جا درين محضر
اگر ز روى تو آيد خط اين چنين بيرون
هواى کوى خرابات آنقدر شوخ است
که تخم سوخته مى آيد از زمين بيرون
به استخون نرسد تا ز فقر تيغ ترا
مکن چو نال قلم دست از آستين بيرون
ز عشق او دل تنگى شده است قسمت من
که از بهشت مرا مى برد غمين بيرون
ز کار بسته من عاجزست تردستى
که از جبين سپر برده است چين بيرون
نشسته نقش کجى آنچنان درين ايام
که نام، راست نمى آيد از نگين بيرون
اگر چه ناله من چرخ را ز جا برداشت
نيامد از لب کس صائب آفرين بيرون



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید