شماره ٢٥: سر طره ئى بهوا فشان ختنى زمشک تر آفرين

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
سر طره ئى بهوا فشان ختنى زمشک تر آفرين
مژه ئى برآئينه باز کن گل عالم دگر آفرين
زسحاب اين چمنم مگو بگذر زعشوه رنگ و بو
بتو التماسى گريه ام دو سه خنده گل بسر آفرين
سر زلف عربده شانه کن نگهى بفتنه فسانه کن
روشى جنون بهانه کن زغبار من سحرآفرين
زحضور عشرت بيش و کم ببهشت خوانيم وارم
بخيال داغ تو قانعم تو براى من جگر آفرين
بکمال خالق انس و جان نه زمين رسيد و نه آسمان
بصدف کسى چه دهد نشان زحقيقت گهرآفرين
حذر از فضولى وهم و ظن تو چه ميکند بجهان من
در احولى بهوس مزن زد و چشم يک نظر آفرين
منشين چو مطلب ديگران بغبار منت قاصدان
رقم حقيقت رنگ شو بشکست نامه بر آفرين
چمنى است عالم بى برى زطرب شکارى عافيت
چو چنار روز کف تهى همه بهله بر کمر آفرين
سرو برگ راحت اين چمن بخيال ما بکند وطن
چو غبار نم زده گو فلک سر ما بزير پر آفرين
بکلام (بيدل) اگر رسى مگذر زجاده منصفى
که کسى نمى طلبد زتو صله ئى دگر مگر آفرين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید