شماره ٢٧٣: رمى بيتابى ئى تغيير رنگى گردش حالى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
رمى بيتابى ئى تغيير رنگى گردش حالى
فسردن بيخبر جهدى که شاند واکنى بالى
برنگ غنچه نتوان عافيت مغرور گرديدن
پريشانى بود تفصيل هر جمعيت اجمالى
بغير از نفى هستى محرم اثبات نتوان شد
همان پرواز رنگت بسته برآينه تمثالى
حصول آب و رنگ امتياز آسان نميباشد
بسوز و داغ شد تا بررخ هستى نهى خالى
بذوق سوختن زين انجمن کلفت غنيمت دان
همين شام است و بس گر شمع دارد صبح اقبالى
تحير زحمت تکليف ديگر برنميدارد
نگه باش و مژه را جز خموشى نيست دلالى
بهر جا رفته ايم از خود اثر رفته است پيش از ما
غبارى کو که نازد کاروان ما بدنبالى
برسوائى کشيد از شوخى چاک گريبانت
تبسم از سحر همچون شگنج از چهره زالى
بهيچ آهنگ عرض مدعا صورت نمى بندد
چو مضمون بلند افتاده ام در خاطر لالى
مگر خاکستر دل دارد استقبال آهنگم
که از طبع چند من طپيدن ميکشد بالى
طپش در طبع امواجست سعى گوهر آرائى
تبى دارم که خواهر ريخت آخر رنگ تبخالى
چه پردازم باظهار خط بيمطلب هستى
مکر از خامه تحقيق بيرون افگنم نالى
بناسور جگر عمريست گرد ناله مى ريزم
خوشا عرض بضاعتها کف خاکى و غربالى
زتشريف جهان (بيدل) بعريانى قناعت کن
که گل اينجا همين يک جامه مى يابد پس از سالى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید