شماره ١٧: نوبهار است و جهان سير چمن ها دارد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
نوبهار است و جهان سير چمن ها دارد
وضع ديوانه ما نيز تماشا دارد
دل اگر صاف شد از زخم زبان ايمن باش
دامن آينه از خار چه پروا دارد
اثر ناله عشاق زهر ساز مخواه
اين نوائى است که در پرده دل جا دارد
ادب عشق اگر مانع شوخى نشود
خاک ما مرهم ناسور ثريا دارد
هيچکس رمز سو بداى دل ما نشگافت
نفس سوخته لاله معما دارد
عالم از هرزه دوى اينهمه بر ما تنگ است
گرد ما گر شکند دامن صحرا دارد
کفر و دين مانع تحقيق نگاهان نشود
سيل هر سو گذرد راه بدريا دارد
صد چمن لاله و گل زد قدح ناز بسنگ
قمرى از سر و همان گردن مينا دارد
بطواف در دل کوش که آئينه مهر
جوهر بينش اگر دارد از آنجا دارد
وحشت ريگ روان صيقل اين آئينه است
که بصحراى جنون آبله هم پا دارد
موبمو حسرت نيرنگ تماشاى توئيم
شمع سامان نگه در همه اعضا دارد
(بيدل) از حيرت آئينه ما هيچ مپرس
نشه جوهر تحقيق اثرها دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید