شماره ٢٠٣: اى زلعلت سخن گلاب فروش

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
اى زلعلت سخن گلاب فروش
نگه از نرگست شراب فروش
تيغ ناز تو موجها دارد
از سر بيدلان حباب فروش
زين دو نيرنگ قطع نتوان کرد
جلوه گر باش يا نقاب فروش
ذره ئى مهر بى نشان خودى
هر کجا باشى آفتاب فروش
زاهدا کار عشق بى سببى است
تو دعاهاى مستجاب فروش
فرصت اينجا ترانه عنقاست
گر توقف کنى شتاب فروش
ميروى چشم بسته زين بازار
جنسهاى نگه بخواب فروش
نقش هر ذره ئى که مى بينى
آفتابيست انتخاب فروش
زندگانى قماش راحت نيست
تا نفس دارى اضطراب فروش
برقتازان زخود برون رفتند
حيرت ما همان رکاب فروش
حرف بيموقع از حيا دور است
آبم از پيرى شباب فروش
اى شعورت خيال باف جنون
اين کتانها بماهتاب فروش
همه سقاى آبروى خو داند
يکدو گوهر تو نيز آب فروش
(بيدل) اينجا کجاست دام و چه صيد
دل کمنديست پيچ و تاب فروش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید