شماره ٢٣٠: چه لازمست کشد تيغ چشم خونخوارش

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
چه لازمست کشد تيغ چشم خونخوارش
بروى دل که نفس نيز ميکند کارش
بحيرتم که چه مضمون در آستين دارد
نگاه عجز سر شکيست مهر طومارش
چمن بفيض بيابان نااميدى نيست
که از شکستن دل آب ميخورد خارش
محيط فيض قناعت که موجش استغناست
چو آب آينه سرچشمه نيست در کارش
ندارد آنهمه تخمين عرصه امکان
ببند چشم و به پيما فضاى مقدارش
بساط خامش هستى ستيزه آهنگم
مگر رسد بنواى گسستن تارش
کباب همت آن رهروم که در طلبت
چو اشک آبله دارد عنان رفتارش
زناله بلبلم آسوده است و ميترسم
دل دو نيم دهد باز ياد منقارش
زجلوه تو جهان کاروان آينه است
بهر چه مى نگرم حيرتيست در بارش
غرور عشق تنزه بساط خودرائى است
دماغ کس نخرد گلفروش بازارش
فريب عشرت طوبى که ميخورد (بيدل)
برنگ سايه سر ما و پاى ديوارش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید