شماره ٢٨٧: شده فهم مقصد عالمى زتلاش هرزه قدم غلط

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
شده فهم مقصد عالمى زتلاش هرزه قدم غلط
ته پاست کعبه و دير اگر نکنيم راه عدم غلط
بغبار مرحله هوس اثر نفس نشگافت کس
بکجا رسد پى شکرى که کند نشان علم غلط
نرسيد محضر زندگى به ثبوت محکمه يقين
که گواه دعوى باطل تو دروغ بود و قسم غلط
زصفاى شيشه طلب پرى که ره يقين بگمان برى
تو بر آب ميفگنى ترى من و تست هر دو بهم غلط
به نمود شخص معينت در عکس زد دم امتحان
چه خطى که شد زتائمل تو کتاب آينه هم غلط
زتميز جاده و منزلت الم تردد نيک و بد
خط ما بدائره ميرسد سر اگر شود بقدم غلط
من و ماى مکتب آب و گل ستم است اگر کندت خجل
بند امت ابدى مکش سبقى که گشته دودم غلط
خط سرنوشت من آب شد زتراوش عرق حيا
چه نقوش معنى روشنى که شود بکاغذ نم غلط
اگر آبم آب رخ گهر و گر آتش آتش سنگ زر
بتو آشنانيم آنقدر که دوئى کند بخودم غلط
من (بيدل) اينقدر از جنون بخيال هرزه تنيده ام
رقم جريده مدعا غلط است اگر نکنم غلط



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید