شماره ٥٣: روى يار از سبزه تر بوستانى يافت نو

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
روى يار از سبزه تر بوستانى يافت نو
چشم من بهر تماشا گلستانى يافت تو
تا لب او در ته هر موى خط جان نمود
بنده زان لب در ته هر موى جانى يافت نو
بود ناپيدا دهانش تيز ديدم بوسه جاش
در لب از دندانى نشانى شد دهانى يافت نو
ماه من زلف سيه بر خط سبزت سر نهاد
طوطى شکر خورت هندوستانى يافت نو
دى کمر بستى و در وى بسته شد مويى ز جعد
نى ميان بودى تهى گاهت ميانى يافت نو
قامت تو کز ضعيفى بسته در مويت نماند
بر سر هر تار مويى خانمانى يافت نو
بس که نونو داستانت فتنه شد بر هر زبان
هر زبان از قصه من داستانى يافت نو
بس که سودم روى زرد خويش بر خاک درت
باد هر دم ز آستانت زعفرانى يافت نو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید