شماره ٨٧: من ار چه هر شب از شبهاى هجرش مى کنم ناله

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
من ار چه هر شب از شبهاى هجرش مى کنم ناله
ز آه من مبادا بر لبش آزار تبخانه
مرا از ناله خود صد خراش است و يکى راحت
که مى بشناسد آن سلطان سگان خويش را ناله
گذشت از حد درازى شبم ترسم که ناگاهان
شود شبهاى بى پايان در اين يک روز صد ساله
ببينم در رخت گر ره بود در آتش و تيغم
دوم ز انسان که گويى مى روم بر سوسن و لاله
چه خوش جان دادنى باشد که من از تلخى مردن
تو بخشى از لب خويش آخرش شربت در آن حاله
گرم چون خاک زير پاى توسن پى سپر سازى
همت نگذارم و گردى شوم، آيم ز دنباله
فراقت کشت خسرو را که ترسيدى ز روز بد
ملخ زد کشت دهقان را که مى ترسيد از ژاله



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید