شماره ٩٣: دلم در عشق جانان گشته پاره

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
دلم در عشق جانان گشته پاره
دل است آن شوخ را يا سنگ خاره
شبانگاه تو بر مه پاره آمد
مرا در دل غم آن ماه پاره
کنار خود نمى بينم ز گريه
که نتوان ديد دريا را کناره
چو بگشادم به گريه چشم دربار
گشاد ابرو، پدپد آمد ستاره
دو بوسم داد دوش و تا به امروز
خرابم زان شراب مست کاره
من و مستى و بدنامى و زين پس
سگان رسوا و طفلان در نظاره
به عشقم چاره فرمايند ياران
ولى با يار بى فرمان چه چاره
نگارا، بگسلان سر رشته خود
که نتوان دوخت اين دلهاى پاره
اگر خون خورد خواهي، شيوه بگذار
که خسرو نيست طفل شيرخواره



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید