شماره ١٠٨: اى قبله ابروى تو محراب ابرار آمده

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى قبله ابروى تو محراب ابرار آمده
محرابيان در کوى تو از قبله بيزار آمده
هم عاشقان در شست تو، هم روزه داران مست تو
هم زاهدان از دست تو در بند پندار آمده
وه کان کمند عنبرين مشک خم اندر خم و چين
از بهر آن مويى ببين جانى گرفتار آمده
زيبا تو بر بام آنچنان شوخى و عيارى کنان
اى آفتاب عاشقان از تو به ديوار آمده
تا ديدم آن چشم عجب سوگند آن چشم است و لب
گر هست جويم روز و شب در چشم بيدار آمده
تو سرکش و من بيدلم، افتاده کار مشکلم
حاصل ز دست حاصلم صد رنج و تيمار آمده
نازى ست اندر سر ترا خشمى ست بر چاکر ترا
وان خوى نازک مرترا از چشم بيمار آمده
خسرو گرفتار هوس، ديوانه روى تو بس
وز خون مژگان هر نفس آلوده رخسار آمده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید