شماره ١١٠: جانا، روان کن راحتي، اى راحت جان همه

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
جانا، روان کن راحتي، اى راحت جان همه
با ما همه تلخى مکن، اى شکرستان همه
تو مست و غلتان تو به تو، زلف پريشان مو به مو
جان بادگران سو به سو، گرد سرت جان همه
غم دارم و دل ريش از آن، بيخوابى من بيش از من
ميگفت حالم پيش از آن خواب پريشان همه
زان روى چون مهتاب خوش يکدم نکردم خواب خوش
از تو نخوردم آب خوش، اى آب حيوان همه
تو خفته شبها بيخبر خلقى به فرياد سحر
من جان خود سازم سپر در پيش پيکان همه
اى درد تو مهمان من، مهمان دردت جان من
درد تو تنها ز آن من، درمان تو ران همه
خسرو ز جان سوخته گم گشته صبر آموخته
وقتى شد آخر دوخته چاک گريبان همه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید