شماره ١٤٦: اى رخت شمع حسن برکرده

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى رخت شمع حسن برکرده
شب عشاق را سحر کرده
مه به زلف تو گم شده، خود را
مى بجويد چراغ بر کرده
لب تو بر شکر نهاده خراج
چشم تو اندکى نظر کرده
تن من نى شد و خيال لبت
بند بندم چو نيشکر کرده
عکس دندان تو به طرف دهن
قطره اشک را سحر کرده
پختگى دلم که پر خون است
دمبدم از غم تو سر کرده
بى خبر کرد ناله گوش مرا
ليک گوش ترا خبر کرده
بينمت يک شبى به خانه خويش
چو مهى سر به عقده در کرده
تو چو آب حيات بر سر من
من به پاى تو ديده تر کرده
خسرو اندر ميانت پيچيده
موى را خم ز مو کمر کرده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید