شماره ١٦٩: اى که در ديده درونى و در آغوش نه اى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى که در ديده درونى و در آغوش نه اى
هم به ياد تو که يک لحظه فراموش نه اى
چند افسون جفا خوانى و پنهان دارى
آنچنان نيست که افسونش به هر گوش نه اى
رو بپوشيدى و اين بنده خطا کرد که ديد
من و رسوايى ازين پس، چو خطاپوش نه اى
وه که از درد توام خون جگر نوش گرفت
تو چه دانى که در اين درد جگر نوش نه اى
گر به آغوش بريزند گل اندر بر من
آن همه خار بود چون تو در آغوش نه اى
دوش گفتى که کنم چاره کارت فردا
آخر امروز چرا بر سخن دوش نه اي؟
از لبش وعده دهي، وز مژه اش زخم زنى
نيش بارى مزن، اى ديده، اگر نوش نه اى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید