شماره ٢٠٢: بر لب اثر شراب دارى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
بر لب اثر شراب دارى
وز غمزه خيال خواب دارى
شب خسپى و ما کنيم فرياد
آگه نشوي، چه خواب داري؟
نارسته ز پوست مى نمايد
خطت که ز مشک ناب دارى
در آب حيات غرقه شد خضر
زان سبزه که زير آب دارى
ترى خطت بجاى خويش است
هر چند بر آفتاب دارى
لب از تو و دل ز من، خوشى کن
چون هم مى و هم کباب دارى
خون ريز که گر بپرسدت کس
در هر مژه صد جواب دارى
گفتى کنمت به غمزه بسمل
بسم الله اگر شتاب دارى
گر کشتنى است بنده خسرو
بيهوده چه در عذاب داري؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید