شماره ٢٢٥: اى پريوش، هر چه رسم مردمى کم مى کنى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى پريوش، هر چه رسم مردمى کم مى کنى
مى کنى ديوانه و ديوانه تر هم مى کنى
زلف تو از پر دلى صد قلب دلها را شکست
بس که تو بر تو دلش در زير هم خم مى کنى
بر درت جان مى کنم، مزدم ز رويت يک نظر
شاه خوباني، چرا مزد گداکم مى کني؟
خاست طوفانى هم از خاک شهيدان زآستانت
وه چگونه خسپد آن خونها که هر دم مى کني؟
کشتگانت را به آب ديده مى شويند خلق
اى عفاک الله تو بارى ديده را نم مى کنى
شعله هاى خود، دلا، روشن مکن هر جا، از آنک
تازه داغى بر دل ياران محرم مى کنى
درد خسرو را زيادت مى کني، اى پندگو
تو حساب خويش مى دانى که مرهم مى کنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید