شماره ٢: فرمود مرا سجده خويش آن بت رعنا

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
فرمود مرا سجده خويش آن بت رعنا
در سجده فتادم که سمعنا واطعنا
ما دخل به خود در مى ديدار نگرديم
ما حل له شارعنا فيه شرعنا
بوديم ز ذرات به خورشيد رخش نى
الفرع رئينا والى الاصل رجعنا
روزى که دل از عين تعلق به تو بستيم
من غيرک ياقرة عينى و قطعنا
در زاريم از ضعف عمل پيش تو صد ره
ضعف الفرغ الاکبر و يارب فزعنا
در دار شفايت مرضى دفع نکرديم
لکن کسل الروح من الروح دفعنا
گر محتشم از غم علم عين نگون کرد
انا علم البهجة بالهم رفعنا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید