شماره ٣٤: با چنين جرمى نراندم از دل ويران تو را

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با چنين جرمى نراندم از دل ويران تو را
اين قدرها جاى در دل بوده است اى جان تو را
ساحرى گويا با چندين خطا چون ديگران
راندن از چشم و برون کردن ز دل نتوان تو را
از خدا بهر تو خواهم صد بلا اما اگر
در بلائى بينمت گردم بلاگردان تو را
نيستم راضى به مرگت ليک مى خواهم چو خود
از غم ناکس پرستى در تب هجران تو را
آن چنان شوخى که خواهى داشت مرد مرا به تنگ
گر کنم در پرده هاى چشم خود پنهان تو را
از لباس غيرتم عريان نمى ديدى اگر
مى توانستم که دارم دست از دامان تو را
محتشم در غيرت اين سستى که من ديدم ز تو
بى تکلف مى توان کشتن به جرم آن تو را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید