شماره ٥٩: به قصد جان من در جلوه آمد قد رعنايت

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
به قصد جان من در جلوه آمد قد رعنايت
به قربانت شوم جانا بميرم پيش بالايت
ازين بهتر نمى دانم طريق مهربانى را
که ننشينم ز پا تا جان دهم از مهر در پايت
توانم آن زمان در عشق لاف دردمندى زد
که از درمان گريزم تا بميرم در تمنايت
خوش آن مردن که بر بالين خويشت بينم و باشد
اجل در قبض جان تن مضطرب من در تماشايت
چو روز مرگ دوزندم کفن بهر سبکبارى
روان کن جانب من تارى از جعد سمن سايت
چو روى منکران عشق در محشر سيه گردد
نشان رو سفيديهاى ما بس داغ سودايت
چه مردم کش نگاهست اين که جان محتشم بادا
بلا گردان مژگان سياه و چشم شهلايت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید