شماره ٦٨: نخل قد خم گشته که پرورده دردست

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نخل قد خم گشته که پرورده دردست
بارش دل پرخون و گلش چهره زردست
صدساله وصال تو مرا مى رسد اى ماه
گر مرهم هر خسته به اندازه درد است
خاک که ز جولان سمندت شده برباد
کان زلف مشوش دگر آلوده گرد است
دل کز خرد و صبر و سکون صاحب خيل است
از تفرقه عشق تو فرداست که فرداست
منسوخ کن حسن دلارام زليخاست
عشق تو که آرام رباى زن و مرد است
اى دل حذر از باديه عشق که چون باد
سرگشته در آن ناحيه صد باديه گرداست
اى محتشم آن شمع بتان را چه تفاوت
گر اشک تو گرمست و گر آه تو سرد است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید