شماره ١١٨: آن که بزم غير را روشن چو گلشن کرده است

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آن که بزم غير را روشن چو گلشن کرده است
مى تواند کرد با او آن چه با من کرده است
عنقريب از گريه نابينا چو ديگر چشمهاست
ديده اى کان سست عهد امروز روشن است
کرده در چشم رقيب بوم سيرت آشيان
شاهباز من عجب جائى نشيمن کرده است
يک جهت تا ديده ام با غير آن بى درد را
غيرتم از صد جهت راضى به مردن کرده است
مرده ما راهنوز از اختلاط اوست عار
کان مسيحا دم ز وصلش روح در تن کرده است
وه که شد آلوده دامان آن که در تمکين حسن
خنده بر مستورى صد پاکدامن کرده است
محتشم رخش ترقى بين که آن رعنا سوار
آهوى شيرافکنش را روبه افکن کرده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید