شماره ١٢٤: يگانه اى در دل مى زند به دست ارادت

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
يگانه اى در دل مى زند به دست ارادت
که جاى موکب حسنش ز طرف ماست زيادت
اگر کشاکش زور قضا بود ز دو جانب
ميانه من و او نگسلد کمند ارادت
در اين ولايت پرشور و فتد خانه کنعان
چه ها که مادر ايام کرد در دو ولايت
شکسته رنگى رنج خمار هجر زحد شد
ز گوشه اى بدرآ سرخوش اى سهيل سعادت
فتاده حوصله مرغ روح تنگ خدا را
بده به خسته پيکان خود نويد عيادت
به معبديست رخ محتشم که مى کند آنجا
نياز يک شبه کار هزار ساله عبادت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید