شماره ١٣٥: دادم از دست برون دامن دلبر به عبث

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دادم از دست برون دامن دلبر به عبث
به گمانهاى غلط رفتم از آن در به عبث
چهره عصمت او يافت تغيير به دروغ
مشرب عشرت من گشت مکدر به عبث
تيره گشت آينه پاکى آن مه به خلاف
شد سيه روز من سوخته اختر به عبث
بود در قبضه تسخير من اقليم وصال
ناگهان باختم آن ملک مسخر به عبث
وصل هر نقد که در دامن اميدم ريخت
من بى صرفه تلف ساختم اکثر به عبث
جامه هجر که بر قامت صبر است دراز
بر قد خويش بريدم من ابتر به عبث
محتشم گر نشد آشفته دماغت ز جنون
به چه دادى ز کف آن زلف معنبر به عبث



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید