شماره ١٥٠: گر از جمال جهانتاب او نقاب کشند

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر از جمال جهانتاب او نقاب کشند
جهانيان قلم رد بر آفتاب کشند
براى نيم نگه سرخوشان خواب غرور
هزار منت از آن چشم نيم خواب کشند
اگر شوى نفسى با بهشتيان همدم
دگر ز همدمى حوريان عذاب کشند
برند راه به ميزان حسن چون تو سوار
شوى به ناز و بتان حلقه رکاب کشند
ز طبع آب تحير برون برد حرکت
ز صورت تو مثالى اگر بر آب کشند
غبار راه جنيبت کشان حسن تو را
بود دريغ که در چشم آفتاب کشند
سپار محتشم آخر زمام کشتى تن
به ساقيان که تو را در شط شراب کشند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید