شماره ١٧٩: چو يار تيغ ستيز از نيام کين بدر آرد

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چو يار تيغ ستيز از نيام کين بدر آرد
زمانه دست تعدى ز آستين بدر آرد
زند چو غمزه و خويش را به لشگر دلها
کرشمه صد سپه فتنه از کمين بدر آرد
اگر ز شعبده عشق گم شود دل خلقى
چو بنگرى سر از آن جعد عنبرين بدر آرد
امين عشق گذارد نگين مهر چو بر دل
ز خاک صبح جزا مهر آن زمين بدر آيد
پس از هزار محل جويمش جريده جويابم
فلک ز رشگ نگهبانى از زمين به در آرد
نهان به کس منشين و چنان مکن که جنونم
گرفته دامنت از بزم عيش تن بدر آرد
رسد نسيم گل پند محتشم به تو روزى
که سبزه است سر از اوراق ياسمين بدر آرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید