شماره ٢٥٠: با وجود آن که پيوند آن پرى از من بريد

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با وجود آن که پيوند آن پرى از من بريد
گر ز مهرش سر کشم بايد سرم از تن بريد
من نخواهم داشت دست از حلقه فتراک او
گر سرم خواهد به جور آن ترک صيد افکن بريد
من به مهرش جان ندادم خاصه در ايام هجر
گر برم نام وفا بايد زبان من بريد
خلعت عشاق را مى داد خياط ازل
بر تن من خلعت از خاکستر گلخن بريد
در رهش افروخت اقبال از گياه تر چراغ
در شب تار آن که راه وادى ايمن بريد
کى بريدى متصل از دوستدار خويش دست
گر توانستى زبان طعنه دشمن بريد
محتشم را از غم خود ديد گريان پيش او
گفت مى بايد ازين رسواى تر دامن بريد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید