شماره ٢٩٠: آخر اى بى رحم حال ناتوان خود بپرس

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آخر اى بى رحم حال ناتوان خود بپرس
حرف محرومان خويش از محرمان خود بپرس
نام دورافتادگان گر رفته از خاطر تو نيز
از فراموشان بى نام و نشان خود بپرس
چون طبيب شهر گويد حرف بيماران عشق
گر توان حرفى ز درد ناتوان خود بپرس
من نمى گويم بپرس از ديگران احوال من
از دل بى اعتقاد بدگمان خود بپرس
شرح آن زارى که من بر آستانت مى کنم
از کسى ديگر مپرس از پاسبان خود بپرس
يا مپرس احوال من جائيکه باشد مدعى
يا به تغيير زبان از هم زبان خود بپرس
محتشم بر آستانت از سگى خود کم نبود
حالش آخر از سگان آستان خود بپرس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید