شماره ٤٨٣: ديده ام مست و سرانداز و غزل خوان برهى

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ديده ام مست و سرانداز و غزل خوان برهى
شاه مشرب پسرى ترک و شى کج کلهى
نخل آتش ثمرى سرو مرصع کمرى
عالم افروز سهيلى علم افراز مهى
قدر به اين ده جان چشم فريبنده دل
طرفه طاوس خرامى عجب آهو نگهى
ملک دل مى رود از دست که کردست ظهور
شاه عاشق حشمى خسرو يک دل سپهى
نقد جان بر طبق عرض نه اى دل که رسيد
باج خواهنده مهى کيسه تهى پادشهى
غير ازو گر همه جان برد و بحل گشت که ديد
جان ستان آدمى رستمى بى گنهى
محتشم بهر فرود آمدن آن شه حسن
ساز از ديده و ثاقى و ز دل بارگهى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید