شماره ٥٦٠: اى جمالت قبله جان ابرويت محراب دل

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى جمالت قبله جان ابرويت محراب دل
آمدى و فرض شد صد سجده بر ارباب دل
بعد چندين انتظار از رشته باريک جان
تاب هجران ميبرى بيرون ولى کو تاب دل
گر شوى مهمان جان از عقل و دين و صبر و هوش
در رهت ريزم به رسم پيشکش اسباب دل
تا ز مژگان لعل پاشم در رهت پرورده ام
از جگر پر گاله بسيار در خوناب دل
از دو بيمارت يکى تا جان برد در بند غم
يا به خواب من درآ يکبار يا در خواب دل
نقش دل پيشت کشيدم جان طلب کردى ز من
اى فدايت جان چه مى فرمائى اندر باب دل
سر بلندم ميکنى گويا که مى بينم ز دور
ارتفاع کوکب دولت در اسطرلاب دل
محتشم مى جست عمرى در جهان راه صواب
سالک راه تو گشت آخر به استصواب دل



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید