شماره ٥٨٣: چون به رخ عرق فشان ميکشى آستين فرو

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون به رخ عرق فشان ميکشى آستين فرو
آب حيات ميرود پيش تو در زمين فرو
بى خبر آمدى فرو در دل بينواى من
شاه به خانه گدا نامده اين چنين فرو
در ره آن سهى قدم پاى به گل شده فرو
آه اگر بياورد سر به من حزين فرو
گشته سوار و خورده مى من همه جا روان ز پى
تا دگرى نياردش مست ز پشت زين فرو
نرگس چشم ساحرت چون زند آتشم به دل
ريزد از آب ديده ام صد گل آتشين فرو
وجه سفيد ره نيم سجده توست واى اگر
خاک در سراى تو ريزدم از جبين فرو
قابل خسروى بود هرکه بسان محتشم
سر به غلامى آورد پيش تو بر زمين فرو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید