غزل

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: منطق العشاق

افزودن به مورد علاقه ها
عنايت ها توقع دارم از تو
که هم آشفته و هم زارم از تو
عزيزى پيش من چون جان اگر چه
به چشم خلق گيتى خوارم از تو
ز کار من مشو غافل، که عمريست
که من سرگشته و بى کارم از تو
نخواهم گشتن از عشق تو بيزار
بهل، تا ميرسد آزارم از تو
طبيب من تويي، مشکل توانم
که درد خويش پنهان دارم از تو
مرا گر باز پرسى جاى آنست
که مدتهاست تا بيمارم از تو
اگر در دامن افتد خونم از چشم
و گر در ديده آيد خارم از تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید