دفتر دوم از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
وحى آمد سوى موسى از خدا
بنده‌ى ما را ز ما کردى جدا
تو براى وصل کردن آمدى
يا براى فصل کردن آمدى
تا توانى پا منه اندر فراق
ابغض الاشياء عندى الطلاق
هر کسى را سيرتى بنهاده‌ام
هر کسى را اصطلاحى داده‌ام
در حق او مدح و در حق تو ذم
در حق او شهد و در حق تو سم
ما برى از پاک و ناپاکى همه
از گرانجانى و چالاکى همه
من نکردم امر تا سودى کنم
بلک تا بر بندگان جودى کنم
هندوان را اصطلاح هند مدح
سنديان را اصطلاح سند مدح
من نگردم پاک از تسبيحشان
پاک هم ايشان شوند و درفشان
ما زبان را ننگريم و قال را
ما روان را بنگريم و حال را
ناظر قلبيم اگر خاشع بود
گرچه گفت لفظ ناخاضع رود
زانک دل جوهر بود گفتن عرض
پس طفيل آمد عرض جوهر غرض
چند ازين الفاظ و اضمار و مجاز
سوز خواهم سوز با آن سوز ساز
آتشى از عشق در جان بر فروز
سر بسر فکر و عبارت را بسوز
موسيا آداب‌دانان ديگرند
سوخته جان و روانان ديگرند
عاشقان را هر نفس سوزيدنيست
بر ده ويران خراج و عشر نيست
گر خطا گويد ورا خاطى مگو
گر بود پر خون شهيد او را مشو
خون شهيدان را ز آب اوليترست
اين خطا را صد صواب اوليترست
در درون کعبه رسم قبله نيست
چه غم از غواص را پاچيله نيست
تو ز سرمستان قلاوزى مجو
جامه‌چاکان را چه فرمايى رفو
ملت عشق از همه دينها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
لعل را گر مهر نبود باک نيست
عشق در درياى غم غمناک نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید