دفتر پنجم از کتاب مولانا قدس الله سره

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
بود گبرى در زمان بايزيد
گفت او را يک مسلمان سعيد
که چه باشد گر تو اسلام آورى
تا بيابى صد نجات و سرورى
گفت اين ايمان اگر هست اى مريد
آنک دارد شيخ عالم بايزيد
من ندارم طاقت آن تاب آن
که آن فزون آمد ز کوششهاى جان
گرچه در ايمان و دين ناموقنم
ليک در ايمان او بس ممنم
دارم ايمان که آن ز جمله برترست
بس لطيف و با فروغ و با فرست
ممن ايمان اويم در نهان
گرچه مهرم هست محکم بر دهان
باز ايمان خود گر ايمان شماست
نه بدان ميلستم و نه مشتهاست
آنک صد ميلش سوى ايمان بود
چون شما را ديد آن فاتر شود
زانک نامى بيند و معنيش نى
چون بيابان را مفازه گفتنى
عشق او ز آورد ايمان بفسرد
چون به ايمان شما او بنگرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید