شماره ٣٧

غزلستان :: سیف فرغانی :: قصايد و قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
اى مقبل ار سعادت دنيات رو نمايد
وآن زشت رو بچشم بد تو نکو نمايد
از برقعى که تازه بود رنگ او بخوبى
اين کهنه گنده پير بتو روى نو نمايد
امروزه غره اى تو بدين خوب رو و بى شک
فردا عروس زشتى خود را بشو نمايد
چون پاى بست سلسله مهر او شدستى
اصلع سرى بچشم تو زنجير مو نمايد
هرکس که خواستار وى آمد بدست عشوه
چشم دلش ببندد و خود را بدو نمايد
اندک بقاست چون گل و نزد تو هست خارش
چون تازه سبزه يى که بر اطراف جو نمايد
عزلت کند اگرچه عمل دار ملک باشى
امروز رنگ ديدى فردات بو نمايد
آيينه يى است موى سپيد تو اى سيه دل
هرگه که اندرو نگرى مرگ رو نمايد
در چشم اهل عقل برافراز تخت هستى
مانند بيذقى که بچاهى فرو نمايد
امروز ظالم ار چو توانگر عزيز باشد
فردات خوارتر ز گدايان کو نمايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید