شماره ١٢٤

غزلستان :: سیف فرغانی :: قصايد و قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
اى شده از پى جامه ز لباس دين عور
روبه حيله گرى اى سگ پوشيده سمور
عسلى پوشى و گويى که بفقرم ممتاز
شتران با تو شريک اند بپشمينه بور
نشوى ره رواگر مخرقه را خوانى فقر
نشود رهبر اگر مشعله بردارد کور
ره بدين رفته نگردد که تو غافل گويى
که بشيرين سخن از خلق برآوردم شور
سامرى گاو همى ساخت ز زر تا خلقى
بخرى نام برآرند چو بهرام بگور
با وجود شکمى تنگ تر از چشم مگس
چند از بهر گلو سعى کنى همچون مور
طمع خام ببر از همه کس تا پس ازين
گرده قسمت تو پخته برآيد ز تنور
مال را خاک شمر رنج مبين از مردم
نوش را ترک کن و نيش مخور از زنبور



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید