شماره ٧٣: نعل در آتش گذارد روى گرمت بوس را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
نعل در آتش گذارد روى گرمت بوس را
زخمى دندان کند لعلت لب افسوس را
ناله و افغان من از لنگر تمکين اوست
بت ز خاموشى به فرياد آورد ناقوس را
خط چنين گر تنگ سازد بر دهانش جاى بوس
مى کند گنجينه گوهر کف افسوس را
گردش نه آسمان از آه آتشبار ماست
شمع مى آرد به چرخ از دود خود فانوس را
ديدن گل از قفس، بارست بر مرغ چمن
رخنه زندان کند دلگيرتر محبوس را
سر ز دنبال خودآرا بر ندارد چشم شور
محضر قتل است حسن بال و پر طاوس را
ديده اى کز مو شکافى پرده سوز غفلت است
خانه صياد داند خرقه سالوس را
صاحبان کشف بيقدرند در درگاه حق
نيست صائب پيش شاهان رتبه اى جاسوس را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید