شماره ١٧٢: ساقى از رطل گرانسنگى سبکدل کن مرا

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ساقى از رطل گرانسنگى سبکدل کن مرا
حلقه بيرون اين دنياى باطل کن مرا
وادى سرگشتگى در من نفس نگذاشته است
پاى خواب آلوده دامان منزل کن مرا
رفته است از کار چون زلف تو دستم عمرهاست
گه به دوش و گاه بر گردن حمايل کن مرا
دور باش من بود بس بى قرارى چون سپند
گر گرانجانى کنم بيرون ز محفل کن مرا
تيزى تيغ است بر قربانيان عيد دگر
چون نمى بخشي، به تيغ غمزه بسمل کن مرا
از براى امتحان چندى مرا ديوانه کن
گر به از مجنون نباشم باز عقل کن مرا
بنده را گستاخ مى سازد حضور دايمى
مرحمت کن، گاه گاه از خويش غافل کن مرا
جاى من خالى است در وحشت سراى آب و گل
بعد ازين صائب سراغ از گوشه دل کن مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید