شماره ٢٠٥: مى کنم از سينه بيرون اين دل افسرده را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مى کنم از سينه بيرون اين دل افسرده را
بشنوم تا چند بوى اين چراغ مرده را؟
شب چو خون مرده و سنگ مزارش خواب توست
زنده گردان از عبادت اين زمين مرده را
اى گل بى درد، پر زر کن دهان بلبلان
در گره چون غنچه خواهى بست چند اين خرده را؟
زنگ هيهات است از پيکان زدايد خون گرم
باده چون آرد به حال خود دل افسرده را؟
از ترشرويان شود ماتم سرا دارالسرور
ره مده رضوان به جنت زاهد دلمرده را
باعث آرامش دل گشت صائب خط يار
توتياى چشم باشد خاک، طوفان برده را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید