شماره ٢٥٢: در نظر واکردنى گرديد طى پرواز ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
در نظر واکردنى گرديد طى پرواز ما
چون شرر در نقطه انجام بود آغاز ما
آنچنان کز برگ گردد نکهت گل بيشتر
مى شود بى پرده تر از پرده پوشى راز ما
از نظر بستن ز دنيا شد دل ما کامياب
صيد خود را بازيافت در پوشيده چشمى باز ما
گر چه شد دست فلک از گوشمال ما کبود
مى تراود نغمه خارج همان از ساز ما
گر چه ما را هست در ظاهر پر و بالى چو تير
هست در دست کمان سر رشته پرواز ما
ما ميان معنى نازک به دست آورده ايم
بهله در دل داغ ها دارد ز دست انداز ما
تيغ کوه قاف پيش ما سپر انداخته است
کيست عنقا تا تواند گشت هم پرواز ما؟
گوش تا گوش زمين ز آوازه ما پر شده است
گر چه از آهستگى نشنيده کس آواز ما
گوش خلق افتاده سنگين، ورنه گلها مى کنند
خرده خود را سپند شعله آواز ما
مى گدازد پرتو خورشيد تابان، ديده را
دست کوته دار اى روشنگر از پرداز ما
هر دلى کز بيضه فولاد سنگين تر بود
سينه کبک است پيش چنگل شهباز ما
ديگران از باده انگور اگر سرخوش شوند
هست صائب معنى رنگين، مى شيراز ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید