شماره ٢٧٤: پيش آن آيينه رو راه سخن داريم ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
پيش آن آيينه رو راه سخن داريم ما
بخت سبز طوطى شکرشکن داريم ما
چشم ما چون زاهدان بر ميوه فردوس نيست
دستگيرى چشم ازان سيب ذقن داريم ما
نيست از کنج دهان يار قسمت خال را
خلوتى کز ياد او در انجمن داريم ما
وحشت زندان تنگ از مصر غربت مى کشيم
جذبه اى چشم از عزيزان وطن داريم ما
گر چه ما با ماه کنعان زير يک پيراهنيم
جا ز شرم عشق در بيت الحزن داريم ما
نعل ما چون لاله در آتش بود جاى دگر
بر جگر داغ غريبى در وطن داريم ما
طاقت ما مى کند دندانه تيغ کوه را
در محبت جان سخت کوهکن داريم ما
غيرت ما چشم بر راه نسيم مصر نيست
بوى يوسف را نهان در پيرهن داريم ما
مى کند خون در دل آب روان بخش حيات
اين عقيقى کز صبورى در دهن داريم ما
خون به اکسير قناعت مشک خالص مى شود
اين نصيحت را ز آهوى ختن داريم ما
نيست قابل هر زمينى تخم ما را چون سهيل
چشم رغبت بر جگرگاه يمن داريم ما
نيستيم آسوده زير خاک از اعمال زشت
خجلت صبح قيامت از کفن داريم ما
از لباس بندگى سخت است بيرون آمدن
نيست از غفلت تعلق گر به تن داريم ما
پيچ و تاب عشق را از چشم شور حاسدان
چون زره پوشيده زير پيرهن داريم ما
سنگ هيهات است با آيينه گردد سينه صاف
سازگارى چشم ازان پيمان شکن داريم ما
ناله شبخيز ما با خواب صائب دشمن است
حق بيدارى به مرغان چمن داريم ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید