شماره ٥٠١: باده در لعل لب يار نمايد خود را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
باده در لعل لب يار نمايد خود را
آب در گوهر شهوار نمايد خود را
در پريخانه خم جوش دگر دارد مى
سيل در سينه کهسار نمايد خود را
در حجاب است ز بى رغبتى ما دلدار
ورنه يوسف به خريدار نمايد خود را
محو در نور شود هر دو جهان چون جوهر
اگر آن آينه رخسار نمايد خود را
دل چو بيرون رود از جسم تماشا دارد
بى صدف، گوهر شهوار نمايد خود را
دل روشن چه پر و بال گشايد در جسم؟
بحر در قطره چه مقدار نمايد خود را؟
تا تو از نام و نشان پاک نيايى بيرون
چه خيال است که دلدار نمايد خود را؟
هوشمندى که به هنگامه مستان افتد
مصلحت نيست که هشيار نمايد خود را
در غريبى همه کس مى شود انگشت نما
هر گلى بر سر دستار نمايد خود را
مى کند دعوى بينش همه کس زير فلک
هر شرارى به شب تار نمايد خود را
هست تا زير فلک، جوهر دل پوشيده است
تيغ چون در ته زنگار نمايد خود را؟
جاى رحم است بر آن چشم غلط بين کز جهل
خوابها بيند و بيدار نمايد خود را
در سفر زود خجالت کشد از دعوى خويش
در وطن هر که سبکبار نمايد خود را
چه کند با دل بى درد، کلام صائب؟
اين نمک در دل افگار نمايد خود را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید