شماره ٥٧٠: چرخ پر گوهر شب تاب شد از گريه ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چرخ پر گوهر شب تاب شد از گريه ما
ماه در هاله گرداب شد از گريه ما
اشک ما داغ کلف شست ز رخساره ما
زنگ از آيينه مهتاب شد از گريه ما
بود هر موج سرابى که درين دامن دشت
رشته گوهر سيراب شد از گريه ما
در بيابان طلب، نقش پى گرمروان
صدف گوهر سيماب شد از گريه ما
نيست تقصير فلک گر شب ما بى سحرست
صبح ها همچو شکرآب شد از گريه ما
شست اگر ابر ز رخسار زمين گرد ملال
نه صدف گوهر ناياب شد از گريه ما
از غبار دل ما عشق تلافى ها کرد
خاک اگر طعمه سيلاب شد از گريه ما
گره آبله پايان که گشايد ديگر؟
خار و خس بستر سنجاب شد از گريه ما
پيش روشن گهران ديدن همچشم بلاست
شمع در گوشه محراب شد از گريه ما
خواب سنگين شود از زمزمه آب روان
نرگس يار گرانخواب شد از گريه ما
سرو بالاى تو هر طوق که از فاخته داشت
سر به سر حلقه گرداب شد از گريه ما
فيض اکسير بود اشک سحرخيزان را
ماه، خورشيد جهانتاب شد از گريه ما
چه عجب گر دل سنگين تو سيماب شود؟
رنگ در لعل تو خوناب شد از گريه ما
ريگ صحراى جنون با دل سوزان صائب
همه چون آبله سيراب شد از گريه ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید