شماره ٦٩١: در جوش گل شراب ننوشد کسى چرا؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
در جوش گل شراب ننوشد کسى چرا؟
با رحمت خداى نجوشد کسى چرا؟
تا ابر نوبهار پريشان نگشته است
چون رعد هر نفس نخروشد کسى چرا؟
در موسم بهار، مى لاله رنگ را
چون لاله کاسه کاسه ننوشد کسى چرا؟
گرم است تا ز آتش گل سينه بهار
از سنگ همچو چشمه نجوشد کسى چرا؟
چون دامن وصال به کوشش گرفته اند
چندان که ممکن است نکوشد کسى چرا؟
اين شيشه ها چو ابر تنک بى طراوتند
در پاى خم شراب ننوشد کسى چرا؟
دريا ز موج دست ستم چون برآورد
پيراهن حباب نپوشد کسى چرا؟
چون خوردنى است کاسه زهرى که قسمت است
با جبهه گشاده ننوشد کسى چرا؟
ياقوت يافت در جگر سنگ آب و رنگ
ديگر براى رزق بکوشد کسى چرا؟
غافل مشو ز حق به اميد قبول خلق
يوسف به سيم قلب فروشد کسى چرا؟
صائب به شکر سينه گرمى که داده اند
چون گل به خار، گرم نجوشد کسى چرا؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید